ارزشهایی که باید به کودک آموخت
بچهها مثل اسفنج ميمانند. نگاه ميکنند و هر چه که در محيطشان باشد را جذب ميکنند، مخصوصاً از طريق ديداري و شنيداري. اکثر کلمات و رفتارهاي آنها ناشي از تقليد از والدينشان يا بزرگترهاي ديگر در اطرافشان است. خيلي وقتها از کلماتي که از دهان آنها بيرون ميآيد حسابي شگفتزده ميشويد. و وقتي مدرسه را شروع ميکنند، با تاثيرات همسالانشان بمباران شده و دنياي امن و راحتشان زير و رو ميشود. والدین باید در تربیت کودکان کوشا باشند و ارزش های زندگی را به آنها آموزش دهند.
1- احترام
بچهها احترام را از محيط خانه و خانوادهشان ياد ميگيرند. اگر بچه ها ببينند که شما بعنوان والدين چقدر محترمانه با هم رفتار ميکنيد، چقدر رفتارتان با خود آنها و بقيه افراد خانواده با ادب و احترام است، مطمئن باشيد که از شما الگو برميدارند. بچهها رفتارها را درست مثل کلمات تقليد ميکنند. گفتن کلماتي مثل «خواهش ميکنم»، «لطفاً»، «متشکرم» و «عذر ميخواهم» در جلو آنها به آنها احترام و ادب را ياد ميدهد. همچنين بايد به آنها ياد بدهيد به بدن، اموال، نظرات و اعتقادات ديگران هم احترام بگذارند.
2- بخشش
اگر بخشيدن به بچهها آموزش داده شود، در بزرگسالي انسانهاي بهتري خواهند شد. آدمها ممکن است چه خواسته و چه ناخواسته در حق آنها بدي کنند. اين چيزي نيست که بتوانيم بچههايمان را به طور کامل در برابر آن حفظ کنيم. اما اگر بخشندگي را ياد بگيرند، محبت و مهرباني را هم ياد ميگيرند. وقتي کسي به آنها صدمه ميزند، وقتي ميخواهند دردشان را ابراز کنند به حرفهايشان گوش دهيد اما در آخر برايشان توضيح دهيد که کينه نگه داشتن از آن فرد فقط باعث تيرگي آنها ميشود. کينه آنها را اسير خود ميکند و به فرد آسيبرسان قدرت بالاتري ميدهد
3- شوخطبعي
زندگي پر از فراز و نشيب است. پر از هيجان و همچنين درد است. بچهها در هر موقعيتي خنده را ميبينند و در واقعيت بايد اين را از آنها ياد بگيريم. آنها ميتوانند خيلي راحت به عقب برگردند و معمولاً هيچ چيز را جدي نميگيرند. براي آنها زندگي فقط يک زمين بازي بزرگ است. بايد به بچههايتان کمک کنيد تا پايات عمر با اين طرز تفکر زندگي کنند. وقتي بزرگتر ميشوند، با شروع شدن مدرسه و فشار همسالان زندگي سختتر ميشود. به آنها نشان دهيد چطور ميتوانند با خنديدن زندگيشان را بهتر کرده و با جوک تعريف کردن براي هم ديگر انجام فعاليتهاي مفرح مثل کتاب خواندن، بازي کردن در پارک يا فقط حرف زدن با همديگر درمورد زندگي، وضعيت خود را بهتر کنند.
4- سخاوت
ما در دنياي «من مي خواهم» زندگي ميکنيم. من، من، من! بچهها هم در چنين دنيايي زندگي ميکنند اما لزومي ندارد که آنجا بمانند. در سالهاي قبل از مدرسه بچهها تقسيم کردن را ياد ميگيرند. اگر روي اين مسئله در خانه تاکيد شود، براي آنها دشوار نخواهد بود. اينکه به آنها ياد بدهيد به ديگران کمک کنند هم نوعي سخاوت و بخشندگي است زيرا به آنها ياد ميدهد که در وقتشان بخشنده باشند. وقتي خودتان به نيازمندان لباس و غذا هديه بدهيد، آنها هم درک ميکنند که بايد بخشنده باشند.
5- خاص بودن
بچههاي کوچک موجودات سازگاري نيستند. هر کاري که دوست دارند را در هر زمان که دوست دارند و با هر کسي که دوست دارند انجام ميدهند. اما هرچه سنشان بالاتر ميرود، ياد ميگيرند خودشان را با همسالانشان مقايسه کنند و تفاوتها و شباهتهاي بين آنها را ميبينند. بايد به فرزندانتان يادآور شويد که از همان ابتداي کودکي خاص هستند. به آنها بفهمانيد که فرديت آنها باعث خاص بودنشان است. آنها را تشويق کنيد فرديت خودشان را از طريق علايقشان کشف کنند. آنها را همکلاسيها يا دوستانشان مقايسه نکنيد و برايشان توضيح دهيد که بقيه آدمها هم خاص هستند اما نبايد به خاطر خاص بودنشان به طور متفاوتي با آنها برخورد شود.
6- صداقت
جايي در مسير بزرگ شدن، بچهها دروغ گفتن را ياد ميگيرند، حتي ممکن است آن را از والدينشان هم ياد نگرفته باشند. تلويزيون، بچههاي ديگر يا حتي بزرگترهاي ديگر ممکن است باعث اين نوع رفتارهاي آنها شده باشند. حتي ميتواند يک نوع مکانيزم دفاعي برايشان باشد. اگر اهميت صداقت را برايشان توضيح دهيد و مطمئنشان سازيد که هميشه براي شنيدن حرفهايشان آمادهايد، آنوقت برايشان در دسترستر خواهيد بود مخصوصاً زمانهايي که ميدانند کار اشتباهي انجام دادهاند.
7- قدرشناسي
خوب ميدانيم که چقدر راحت ممکن است زندگي و آدمها را کوچک بشماريم. آنقدر درگير نقاط منفي زندگي خود ميشويم که يادمان ميرود براي نقاط مثبت آن شکرگزار باشيم. به فرزندانتان ياد بدهيد که هر روز حتي براي کوچکترين چيزها شکرگزار باشند، چيزهاي کوچکي مثل هوا يا يک لبخند از کسي. به آنها ياد بدهيد که براي اينکه زنده هستند، براي خانواده و دوستانشان، غذايي که ميخورند، لباسهايشان، سقف بالاي سرشان و سلامتيشان قدرشناس باشند.
8- نگرش مثبت
داشتن نگرش مثبت در کنار شوخطبعي عالي است. خيلي وقتها زندگي بسيار نااميدکننده ميشود و بعنوان افراد بزرگسال ميدانيم که چقدر راحت ممکن است اسير منفيبافيهاي دور و برمان شويم. مخصوصاً وقتي همه چيز آنطور که ما دوست داريم پيش نرود و به آنچه که ميخواهيم نرسيم، ايمانمان را براي داشتن فردايي روشنتر از دست ميدهيم. بچهها بايد با اهميت داشتن نگرش مثبت در زندگي آشنا شوند زيرا متاسفانه آدمها و اتفاقات زندگي خيلي وقتها موجب نااميدي آنها خواهند شد و وقتي اين اتفاق بيفتد، اگر نگرشي مثبت داشته باشند، خواهند توانست در زندگي پيش رفته و ايمان داشته باشند که زندگي برايشان شادي به ارمغان خواهد آورد.
9- پشتکار
هيچکدام از ما انسان کاملي نيستيم، به همين دليل هيچوقت نميتوانيم کاري را کامل انجام دهيم، مخصوصاً اگر دفعه اولي باشد که آن را امتحان ميکنيم. پشتکار به بچهها کمک ميکند هيچوقت دلسرد نشده و براي چيزهايي که ميخواهند به تلاششان ادامه دهند.
شما بعنوان والدين آنها بايد بطور مداوم تشويقشان کنيد که به راهشان ادامه داده، بيشترين تلاششان را به کار گيرند. بايد به آنها نشان دهيد که چقدر به وجودشان افتخار ميکنيد. وقتي ميبينيد خسته و نااميد شدهاند، با هدايت و راهنمايي آنها و سوال پرسيدن از آنها به جاي ارائه پاسخ سوالاتشان، به آنها کمک کنيد. اگر در سن کم پشتکار داشتن را بياموزند، در بزرگسالي افرادي پرتلاش و سختکوش شده و ياد ميگيرند که در هر کاري نهايت تلاششان را به کار گيرند.
10- عشق
شور زندگي و عشق به مردم و چيزهايي که از آن لذت ميبرند. بدون عشق آنها زندگي بسيار عادي و روياهايي معمولي خواهند داشت. عشق مجموعهاي از ساير ارزشهايي است که در بالا ذکر کرديم زيرا باعث ميشود هيجان زندگي کردن داشته باشند و آنها را تشويق ميکند آدمهاي بهتري باشند. با داشتن زندگي سرشار از شور و عشق و اشتياق و عشق ورزيدن به فرزندانتان به آنها عشق را بياموزيد.




