کودک و جدایی پدر و مادر از یکدیگر

یکی از معضلات اصلی بسیاری از جوامع امروزی جدایی و طلاق زن و شوهرها است که آمار آن روز به روز و به خصوص در جامعه ما در سالیان اخیر رو به افزایش بوده است. بسیاری از زن و شوهرها به دلیل عدم شناخت مناسب از یکدیگر و به هر دلیلی ازدواج نموده و پس از مدتی متوجه می شوند که برای یکدیگر مناسب نبوده و به دنبال جدایی می روند و در این بین اگر آن ها صاحب فرزندی نشده باشند موضوع خیلی مطلوب تر به نظر می رسد چرا که در این صورت تنها پدر و مادر قصد جدایی داشته و در این بین موضوع زندگی و آینده یک کودک نیز مطرح نیست.

احتمال این که یک کودک طلاق به بیماری و اختلالات روحی روانی مانند عصبانیت پرخاشگری و انزوا گرفتار شود بسیار زیاد است. واکنش کودکان در موضوع طلاق و جدایی والدین شان از هم موضوع و واکنشی متفاوت خواهد بود، برخی از آن ها ممکن است دچار عصبانیت ها و بداخلاقی های شدید و برخی ممکن است دچار افسردگی و گاهی هم ممکن است کودک به انزوا و گوشه گیری مبتلا شده و زندگی پر استرسی را دنبال نماید. برای همین اگر خانواده ای از هم پاشیده شده و در این بین کودک با یکی از والدین خود زندگی می کند آن شخص باید مواردی را در رابطه با ارتباط با فرزند خود مد نظر قرار دهد.

هنگامی که پدر یا مادر یک کودک طلاق با او در ارتباط است باید تمامی توجه خود را به او معطوف نماید، مثلا اگر پدر یا مادر مشغول انجام کاری با کامپیوتر یا گوشی موبایل خود است باید آن را کنار گذاشته و با تمام وجود تمام توجه خود را به کودک معطوف نماید تا کودک حس نکند که تنها است و کسی به او توجه نمی کند.

نیازی نیست که در مورد طلاقی که صورت گرفته و مشکلات کنونی از لحاظ مالی و عاطفی مرتب با کودک صحبت کنید چرا که ممکن است سبب افزایش استرس در او شوید لذا به جای مطرح کردن این گونه موضوعات می توانید احساسات خود را بیان کنید و اجازه دهید که کودک نیز به بیان حس خود پرداخته تا بدین گونه از استرس او کاسته و رابطه ای گرم تر و صمیمی تر با او برقرار نمایید و از اینکه او حس تنهایی و بی کسی و فقدان یکی از والدین را داشته باشد جلوگیری کنید.

در این هنگام گاهی کودک برای بیان حس خود عاجز بوده و نمی داند که چگونه باید حسش را بیان کند و اگر این اتفاق افتاد به نظر می رسد که می توانید تا حدودی در ارتباط با طلاقی که صورت گرفته با او بحث کنید مثلا بگویید که دوست داری در رابطه با جدایی با مادرت یا پدرت با تو حرف بزنم؟ و یا اینکه بگوید عزیزم چه حسی داری و به هر ترتیب سعی کنید که به او نزدیک شده و این امکان را به او بدهید تا بتواند حسش را با شما در میان گذاشته و به نوعی از نظر روحی و روانی تخلیه شود. هیچ گاه در حضور کودک خود از همسرتان که از او جدا شدید گلایه و شکایت و انتقاد نکنید چون کودک طلاق ممکن است که وابستگی های عاطفی یا حسی به او داشته باشد و در این بین اگر شما مسئول نگهداری از او شده اید رابطه اش با شما بد شود و دیگر نتوانید به خوبی با او ارتباط برقرار کرده و حس تنهایی و انزوا در او بیش از پیش شود.

اجازه دهید که کودک طلاق به صورت کاملا صادقانه و بدون هیچ ترسی از شما حسش را بازگو نماید و از بیان حس خود خجالت نکشد چرا که وجود این حس در کودک می تواند باعث انزوای بیشتر او شده و حس کند که نمی تواند مثل یک دوست حرفش را با شما بزند و در آینده نیز به دلیل کمبودهایی که دارد به سخن گفتن با دیگران و بیرون از محیط خانه روی آورده و سرنوشتش دستخوش تغییرات بسیار زیاد و نامناسب شود. خود والدین به عنوان کسانی که از نظر عاطفی و روحی کاملا شکل یافته اند وقتی با طلاق و جدایی مواجه می شوند تا مدت زیادی ممکن است درگیر تنش های روحی و روانی زیادی باشند، پس باید به کودکی که هنوز آمادگی هیچ یک از این پدیده ها را نداشته و از نظر عاطفی و روحی هنوز به بلوغ نرسیده اجازه داد تا مدت زمان شاید بسیار طولانی او خود را با شرایط وفق دهد و نباید از او انتظار داشت که سریعا با شرایط کنار آمده و مشکلی نداشته باشد.

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.