کودک کنجکاو
سوال کردن یکی از قوی ترین ابزارهای تفکر عاقلانه و منطقی است، بنابراین با توجه به نقش بنیادی تفکر می توان دریافت، سوال کردن در هر زمینه ای شاه کلید موفقیت، خوشبختی و سعادت انسان است.
در اهمیت پرسشگری، ارسطو معتقد است چون یکی از پایه های عقلانیت، پرسشگری است، پس انسان به اندازه ای که پرسش، نقد و شک می کند خردمند است. کارکرد اساسی سوال کردن تا حدی است که یکی از ویژگی های انسان از همان نوزادی، حس کنجکاوی و پرسش است اما به جای رشد و تقویت آن، این حس عمیق و روشنگرانه به دلیل تربیت نادرست، بی حوصلگی و نداشتن حس مسوولیت در مقابل فرزندان از همان کودکی سرکوب می شود.
برخی والدین به جای اینکه خوشحال باشند فرزندشان مراحل رشد خود را به سلامت طی می کند، از سوالات فرزند خود کلافه شده و تصور می کنند کودکشان فضول است و به هر چیزی کار دارد در حالی که او با پرسش در حال یادگیری و شناخت دنیای اطراف خود است.
یکی از ویژگی های شخصیتی ما، دقیقا از بدو تولد کنجکاوی است. به تدریج میزان کنجکاوی افزایش پیدا می کند. در واقع هدف از کنجکاوی جست و جوی یک پدیده جدید است. در واقع بچه ها از طریق کنجکاوی و جست و جو در حال آموختن هستند. تقویت جنبه کنجکاوی بچه ها اثرات سودمندی در موفقیت و سعادتشان خواهد داشت. هر چند بچه ها دوست دارند بدانند آدم های دوروبرشان و هر چیزی در اطرافشان است چه ویژگی هایی دارند، اما این اجازه دادن به این معنا نیست که بچه ها به هر چیزی دست بزنند. یک کودک باید بداند به هر چیزی نباید دست زد. به همین دلیل باید یک مرز درست کنیم، هم به دنبال این باشیم که کودکمان دنبال چیزهای جدید بگردد و از طرف دیگر نیز باید حدود مقررات کنجکاوی را برای او مشخص کنیم.
کنجکاوی کودکان در سه ماهگی تا شش ماهگی معمولا در حول و حوش یک متر است. ازت شش ماهگی تا نه ماهگی معمولا در پیرامون خودشان در یک اتاق معمولی در فضایی دو، سه متری دنبال چیزهای جدید می گردند. از نه ماهگی تا دوازده ماهگی کنجکاوی آنها از این فراتر رفته و دوست دارند در خارج از محدوده پدر و مادر کنجکاوی و جست و جو کنند و بعد از آن، از یک سال تا یک و نیم سال، کودک دوست دارد کاملا در خارج از محدوده پدر و مادر کنجکاوی کند. بنابراین اگر می خواهیم کنجکاوی بچه خود را تقویت کنیم باید به این ویژگی ها توجه کنیم. برای نمونه در این فاصله ها به تناسب سن آنها وسایلی قرار دهیم که در معرض نگاه آنها قرار گیرد.
کودک به طور طبیعی دوست دارد به هر چیزی دست بزند و احساس خطر هم نمی کند بنابراین برای پرهیز از این بکن، نکن ها و این محدودیت ها ما به عنوان پدر و مادری خوب باید کاری کنیم که اطراف خانه ما ساختار داشته باشد، یعنی وسایل خطرناک و شکستنی را در اطراف آنها قرار ندهیم. به طور کلی هر اندازه خانه ما ساده تر باشد، تربیت نیز در آن ساده تر است زیرا چیزی در آنجا وجود ندارد که ما مدام مانعشان شویم و آنها را امر و نهی کنیم.
اگر خانه ساختار نداشته باشد کودک دوست دارد به هر چیزی دست بزند و کنجکاوی خودش را برآورده سازد، بنابراین باید تا جای ممکن وسایل را از چشم بچه دور کنیم. در نتیجه این کار باعث می شود کودک برای بازی کردن به ناچار به «اتاق بازی» رفته و در آنجا بازی کند که یقینا در این شرایط بچه ها باثبات تر، قانون مدارتر و مطیع تر بار خواهند آمد.