نقش توانایی دید فضایی در دیس‌لکسیا (نارسا خوانی)

نویسنده :امیدهاشمی ، کارشناس کاردرمانی، دفتر کاردرمانی پیشیاره، تهران، ایران.

خواندن یک فرایند بسیار پیچیده است که عملکردهای یکپارچگی عصبی شناختی را نیاز دارد. توانایی‌های دید فضایی نقشی محوری دارد زیرا فرآیندهای حسی چندگانه‌ای در خواندن دخیل هستند. مطالعات متعددی نشان دادند که کودکان مبتلا به دیس‌لکسیا رشدی (DD) نمی‌توانند رویکردهای کارآمد بینایی را داشته باشند و بعضی مشکلات خواندن مرتبط با نقص‌های دید فضایی می‌باشد. اما، رابطه میان مهارت‌های دید فضایی و توانایی‌های خواندن همچنان مسئله‌ای مورد بحث می‌باشد. به طور خاص، نقشی که سن ایفا می‌کند در این جمعیت به صورت جدی مورد بررسی قرار نگرفته است، و همچنان روشن نیست که آیا توانایی‌های دید فضایی در مراحل مختلف آموزشی در DD متفاوت است. هدف این مطالعه تحقیق درمورد توانایی‌های دید فضایی در کودکان دارای DD و کودکان هم‌سن با توانایی طبیعی خواندن بر اساس مراحل مختلف آموزشی می‌باشد: در کودکان سن دبستان و سن راهنمایی. به هر حال، برای تشخیص توانایی تغییر عملکرد خواندن توسط مقیاس‌های دید فضایی، یک تحلیل رگرسیون در دو بازه سنی کودکان اجرا شد. نتایج نشان داد که کودکان با سن کمتر نتایج بدتری به نسبت گروه طبیعی در تکلیف چرخش ذهنی، تکلیف دید فضایی جزئی، تکلیف ادراکی حرکتی کلی و تکلیف یکپارچگی بینایی حرکتی داشته‌اند. اما، کودکان بزرگتر با مشکل DD در تکلیف ادراک بینایی کلی، در تکلیف چرخش ذهنی و یک تکلیف توجه بینایی نقص داشتند. در کودکان کوچکتر، تحلیل رگرسیون نشان داد که توانایی‌های خواندن را می‌توان با تکلیف یکپارچگی بینایی حرکتی پیش‌بینی کرد، درحالی که در کودکان بزرگتر یک تکلیف ادراکی حرکتی کلی‌تر عملکردهای خواندن را پیش‌بینی می‌کند. یافته‌های حاظر نشان داد که نقص‌های دید فضایی در کودکان دارای DD وابسته به سن بوده و توانایی‌های دید فضایی در خواندن در مراحل مختلف آموزشی متفاوت است.

دیس‌لکسیا رشدی (DD) یک اختلال خواندن خاص می‌باشد که به وسیله وجود مشکل در یادگیری صحیح خوانی ، روان خوانی، و درک مطلب مشخص شده و به دلیل عوامل مختلف ژنتیکی و محیطی، و نیز تعامل خود آنها ایجاد می‌شود. درصورتی‌ که نقص خواندن شدید باشد با تحصیل و عملکرد شغلی و یا با فعالیت‌های روزمره زندگی تداخل خواهد داشت و نمی‌تواند تنها به دلیل کم توانی هوشی، اختلال حسی یا شیوه نامناسب آموزشی باشد که آن را DD بدانیم. توانایی خواندن مستلزم توانایی تغییر نشانگان نوشتاری، که به آن حروف می‌گویند، به صداهای مرتبط با آنها، سپس، یکپارچه سازی این اصوات به صورت یک کلمه می باشد.

دیس‌لکسیا رشدی به طور معمول به عنوان یک اختلال زبانی توصیف می‌شود، که در آن دامنه واج‌ها اغلب دچار مشکل می‌باشد. اما، مطالعات متعددی نشان دادند که خواندن یک فرایند شناختی پیچیده است، که در آن نه تنها مهارت‌های واجی، بلکه پردازش‌های حس شنوایی، توانایی حافظه، پردازش‌های توجهی، و مهارت‌های دید فضایی دخیل هستند.
به طور خاص، پردازش‌های دید فضایی نقشی مهم در خواندن دارد و چند مطالعه ارتباطی را میان اختلال دید فضایی و DD نشان داده‌اند. اما، نتایج متناقضی در بررسی توانایی‌های دید فضایی در DD به دست آمده است. مطالعات رفتاری نقص دید فضایی را در افراد دارای DD را به دلیل نقص در تکالیف مختلف ادراک حرکت، تکالیف تشخیص بینایی، یا تکالیف چرخش ذهنی  نشان می‌دهد. مطالعه‌ای به وسیله وینر و همکاران نشان داد که دانش‌آموزان دبیرستانی دارای DD به اندازه گروه کنترل در چرخش ذهنی، حافظه بینایی، مشکلات کلمات در فضا و ماتریکس‌های منطقی بینایی صرف نظر از مشکلات توجهی موفق نبوده‌اند. به هر حال، مطالعات دیگر نتوانستند نتایج مشابه‌ای به دست آورند. برای مثال، در مطالعه‌ای که نقش نقص حسی حرکتی در DDرا بررسی کرده، تفاوتی میان هماهنگی حرکتی و اضطراب بینایی در میان کودکان سن مدرسه دارای DD و گروه کنترل در جنسیت، سن و هوش غیر کلامی یافت نشد.مطالعه‌ای که بر روی دانش‌آموزان دبیرستانی اجرا شد نشان داد که عملکرد بهتری را در افراد دارای DD به نسبت گروه کنترل در تکالیف خاص دید فضایی، مانند جستجو کلی دقیق و سریع، گزارش کرده است.

یک جنبه مهم از بین بردن تناقضات در مقالات موجود درمورد توانایی‌های دید فضایی در DD می‌تواند درک تغییرات مرتبط با سن در توانایی‌های دید فضایی و ارتباط آنها با خواندن باشد. در واقع، پردازش بینایی فضایی تغییرات لازم برای خواندن را بسته به رشد مراحل خواندن اعمال می‌کند. خواندن در کودکان با ادراک حروف و تحلیل ارزش فوتونیک مرسوم آنها آغاز می‌گردد. برای شناسایی کامه، کودک باید ابتدا بتواند هر حرف را شناسایی کرده و محل قرارگیری آن در فضا را درک کند. مرحله بعد پیچیده‌تر می‌شود: تطابق دادن یک نماد با یک صوت، قرار دادن آنها در کنار یکدیگر، و رمزگشایی نماد‌ها به منظور ایجاد یا رساندن معنی. با رشد مهارت‌های خواندن، تحلیل حروف به طور مجزا تبدیل می‌شود به تشخیص مستقیم کلمات از روی ظاهر. در واقع، با رشد مهارت‌های خواندن در کودکان، آنها شروع به شناخت بعضی کلمات از روی شکل آنها می‌کنند. در این مرحله از خواندن با مهارت پردازش‌های زیادی به صورت خودکار انجام می‌شود، و منابع شناختی را آزاد می‌سازد و در نتیجه فرد درحال خواندن اطلاعات نحوی و معنایی درمورد کلمات درون متن را دریافت می‌کنند و معنی آن را بیان کنند. به نظر می‌رسد که خواندن خودکار و روان درانتهای دبستان به دست می‌آید.
در سال‌های دبستان، یک کودک به طور معمول بخش عمده‌ای از ظرفیت مغزی را صرف فرایند رمزگشایی می‌کند، بنابراین به کودک اجازه می‌دهد مهارت‌های رمزگشایی خود را با هدف نهایی رشد پردازش خودکار افزایش دهند، زیرا این مهارت برای اغلب افراد ماهر در خواندن و در بیشتر متون می‌باشد. با بالا رفتن مهارت رمزگشایی و هرچه پردازش‌ها بیشتر خودکار شود، کودک ظرفیت مغزی بیشتری برای تخصیص به ادراک خواهد داشت.

عوامل شناختی زیادی در فرایند یادگیری چگونگی خواندن دخیل هستند. در مراحل اولیه آموزشی، کودکان کلمات نوشته شده را به وسیله یک توالی رمزگشایی می‌آزمایند، که در آن  توجه به روابط منفرد صوت و حرف، آگاهی از واج‌ها مانند ترکیب‌ها و تقسیم‌بندی‌ها، و تحلیل بینایی نقطه‌ای به شدت نیاز است. در مراحل آموزشی بعدی، با تکرار برخورد با کلمات، عملکرد حافظه کارکردی تقسیم‌بندی شده خودکار می‌شود و کودکان به شناسایی خودکار کلمات، به عنوان یک محرک بینایی کلی دست می‌یابند، و فعالیت پرقدرت حافظه بلند مدت اکنون برای خواندن نیاز است.
از دید عصب شناسی، شبکه‌های ارتباطی مختلف مغزی در این مراحل مختلف درگیر هستند. براساس یافته‌های پاگ و همکاران، مدارهای قدامی مغزی ابتدا درگیر شده و فرآیندهای تحلیلی لازم برای یادگیری هماهنگی سازی ساختار‌ها با ویژگی‌های واجی و معنایی واژگانی کلمات را اجرا می‌کنند. به تدریج، مدارهای ونترال به فرایند خواندن می‌پیوندند، در سیستم شکل کلمات، و باعث روانی در تشخیص کلمات می‌شوند.

در DD، نقص‌های در خواندن مرتبط با پردازش‌های دید فضایی می‌تواند در سال‌های اولیه تحصیل بیشتر با نقص در تحلیل نقطه‌ای لازم برای یافتن حروف و کلمات مرتبط باشد، درحالی که نقص در پردازش ادراکی کلی میتواند بیشتر بر سال‌های بعد و زمانی که کلمات با شکل کلی آنها تشخیص داده می‌شود تاثیر گذار باشد. مشکل در پردازش‌های ادراکی کلی همچنین می‌تواند بر سال‌های اولیه تحصیل تاثیر گذار باشد زیرا کلمات پرتکرار را می‌توان حتی در سال‌های اولیه به عنوان یک محرک کلی تحلیل کرد.

 

REFERNCES:

American Psychiatric Association [APA] (2000). Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, (DSM–IV). Washington, DC: American Psychiatric Publishing.

American Psychiatric Association [APA] (2013). Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, (DSM–۵). Washington, DC: American Psychiatric Publishing.

Beery, K. E., and Buktenica, N. A. (2000). The Beery–Buktenica Developmental Test of Visual–Motor Integration with Additional Tests of Visual Perception and Motor Coordination. Firenze: Giunti O.S. Organizzazioni Speciali (Italian Adaptation).

Biancarosa, C., and Snow, C. E. (2006). Reading next—A Vision for Action and Research in Middle and High School Literacy:A Report to Carnegie Corporation of New York, 2nd Edn. Washington, DC: Alliance for Excellent Education.

Boets, B., Vandermosten, M., Cornelissen, P., Wouters, J., and Ghesquière, P. (2011). Coherent motion sensitivity and reading development in the transition from prereading to reading stage. Child. Dev. 82, 854–۸۶۹. doi: 10.1111/j.1467-8624.2010.01527.x

Borowsky, R., Cummine, J., Owen, W. J., Friesen, C. K., Shih, F., and Sarty, G. E. (2006). FMRI of ventral and dorsal processing streams in basic reading processes: insular sensitivity to phonology. Brain Topogr. 18, 233–۲۳۹. doi: 10.1007/s10548-006-0001-2

Borowsky, R., Esopenko, C., Cummine, J., and Sarty, G. E. (2007). Neural representations of visual words and objects: a functional MRI study on the modularity of reading and object processing. Brain Topogr. 20, 89–۹۶. doi: 10.1007/s10548-007-0034-1

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.