کاردرمانی در پدیده ” موسسه زدگی کودکان مبتلا به فلج مغزی” با استفاده از رویکرد Motor Control: برمبنای مدل MOHO

ابراهیم پیشیاره۱، فرزانه یزدانی۲، منصور نوری۳ ، ولی شیری۳ ، بهزاد امینی ۳ ، علی معصومی۴

  1. دکترای تخصصی علوم اعصاب شناختی ، گروه آموزشی کاردرمانی ، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
  2. دکترای تخصصی کاردرمانی ، دانشیار ، گروه آموزشی کاردرمانی ، دانشگاه بروکس ، آکسفورد
  3. دانشجوی کارشناس ارشد ، کاردرمانی ، مرکز کاردرمانی رشد
  4. کارشناس تربیت بدنی ، مربی اسکیت کودکان ، مجموعه ورزشی خرم شاد

چکیده :
کاردرمانی در کودکان فلج مغزی بعنوان یکی از حیطه های بالینی رشته کاردرمانی در نظر گرفته می شود که همواره از یکسو با چالشهای مختلفی نظیر مباحث دوران طلائی رشد، درمان بهنگام ، اولویت بندی اهداف درمانی مواجه بوده است و از سوی دیگر مسائلی نظیر برقراری ارتباط درمانی ، حق مسلم کودکان در پرداختن به بازی و اهمیت بازی درمانی در آن جلوه گر شده است . اما امروزه در ایران با توجه به نگرشهای اجتماعی – فرهنگی و تاثیرات اضطرابها و نگرانی خانواده ها در مورد درمان هر چه بهتر ودستیابی به نتایج حداکثری در کوتاهترین زمان ممکنه ، کاردرمانی در کودکان فلج مغزی به سمت و سوی برنامه های پرفشار و مستمر در قالب چندین جلسه درمانی متداوم در طی یک روز سوق پیدا کرده است. استمرار و تداوم این برنامه ها در طول سالیان موجب بروز عوارض متعددی از قبیل بی انگیزه گی ، کاهش اعتماد بنفس ، کاهش مهارتهای برقراری ارتباط اجتماعی با همسالان می گردد و در نهایت به شکل گیری پدیده ” موسسه زدگی ” در این کودکان می انجامد. رویکرد MOHO ، با بهره مندی از شاخصه های مطلوب مشتمل بر کلیه ابعاد زندگی فرد، فراهم آوردن بستره مناسب جهت بررسی تاثیر مداخله در اجزاء با هدف ایجاد تغییر در راستای بهینه سازی کلیت زندگی ، توانایی قابلیت بکارگیری رویکردهای مختلف درمانی همسو با اهداف بنیادین چارچوب مدل MOHOمیتواند بعنوان راهگشایی مناسب در این زمینه معرفی گردد.

این مطالعه در قالب یک تحقیق مقدماتی با هدف بررسی انجام تغییرات در محیط همسو با انگیزه کاری و استفاده از رویکرد ” کنترل حرکتی ” بر رفتار کاری و مشارکت فعال در کودکان فلج مغزی مبتلا به موسسه زدگی صورت گرفته است. در این پ‍‍ژوهش ، تعداد چهار کودک فلج مغری دارای توانایی ایستادن و راه رفتن ( درجه سه ) با استفاده از ارزیابی رشدی حرکتی بوبت مورد ارزیابی قرار گرفتند و با آنها و خانواده ایشان مصاحبه انجام گرفت. کلیه شرکت کنندگان در این تحقیق پسر در دامنه سنی هفت تا نه سال و با غلبه طرفی راست بدنی بودند. بمنظور مداخله برای ایشان یک جلسه حضور در کلاسهای آموزشی اسکیت در یک مجموعه ورزشی در نظر گرفته شد و سپس تمرینات این رشته ورزشی پس از انجام تغییرات و اصلاحات مورد نظر کاردرمانگر به صورت یک در میان در ” مرکز کاردرمانی رشد” و ” مجموعه ورزشی خرم شاد” در طی شانزده جلسه انجام گرفت.
نتایج ارزیابی های انجام گرفته در پایان دوره مداخله حاکی از وجود یک پیشرفت قابل ملاحظه در توانمندیهای جسمانی و همچنین بروز تغییرات مفید محسوس در گزارشهای خانواده ها و کودکان در جهت افزایش تمایل به انجام کار، ارتقاء اعتماد بنفس در انجام امور بود.
چنین بنظر میرسد که انجام تحقیقات با اهداف مشابه میتواند در یک گروه بزرگتر از لحاظ جامعه آماری و همراه با استفاده از ابزارهای معتبر و مرتبط با حیطه های تخصصی صورت پذیرد تا سنجش نتایج حاصله را مورد بررسی قرار داده و زمینه تعمیم دهی نتایج فراهم آید.

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.