تفاوتهای اجتماعی
بیماران اوتیسمی با قراردادهای اجتماعی مشکل دارند. این می تواند برای بقیه ما که بسیاری از این قوانین را پیش از اینکه بتوانیم صحبت کنیم، یاد گرفتهایم، مسائلی به وجود نیاورد. این قراردادها به این بستگی دارد که ما چه موقع و چطور به مردم نگاه کنیم، چقدر طول می کشد تا ما جواب سؤال را بدهیم، چطور و چگونه می توانیم آن را قطع کنیم و امثال آنها. ما این قوانین را میپذیریم و حتی اگر کسی این قوانین را بشکند، کمتر به او توجه میکنیم. صحبت با کسی که خیلی منتظر جواب او می مانید، یا کسی که هیچ عکس العملی ندارد، باعث ناهماهنگی وآشفتگی می شود. وقتی کودک سخنانی را که از کودکان دیگر و در جاهای دیگر شنیده، برای صحبت با معلم به کار می برد و از سوی معلم تنبیه [یا تشویق ] می شود، بسیار نگران می شود. او فکر می کند همه از این کلمات استفاده میکنند، اما تشخیص نداده است که اینها زمان مشخص و جای معینی دارند و صلاح نیست همه جا از آنها استفاده کند. همین طور، بچههای اوتیسمی ممکن است وقتی به آنها تذکر داده می شود، رفتار مناسبی از خودشان نشان ندهند و به جای نگاهی که ناشی از پشیمانی است، ممکن است لبخند بزنند و به طور احترام آمیزی مثل بچههای دیگر سرشان را پایین نیندازند. این مسئله مهم است که کار روی این مهارتهای اجتماعی را هر اندازه که ممکن است، زودتر شروع کنیم. درحقیقت، هزاران قوانین اجتماعی و رابطه ای، در همه جا وجود دارد که ما آنها را به کار می گیریم. برای بچه های اوتیسمی این قوانین یک مبارزه پایان ناپذیر است. حسی که آنها در آن زمان دارند، ناتوانی برای پاسخ گویی، ناتوانی برای متوقف کردن پاسخی که می دهند، همه و همه، دلایلی هستند برای رفتار نامناسب اجتماعی که آنها را بی علاقه نشان می دهد و حتی در آن موقعیت بی تربیت می کند. برای مثال، دانش آموزی ممکن است توجه کودک دیگری را با موفقیت جلب کند و به او لبخند بزند، ولی بعد قادر نباشد با او صحبت کند. در این جا، مشکل پیش آمده به خاطر این است که بعضی افراد در بیان احساسات خود ناتوانند. داناویلیامز می گوید که اغلب در موقعیتهای اجتماعی، دارای قدرت پاسخگویی بالایا پایینی است. او ممکن است از دیدن شما بسیارخوشحال شود، و برای ابراز شادمانی خود، فشار شدیدی به خود می آورد و با دور شدن از شما، فشار کاهش می یابد. شما، به عنوان شخصی که در مقابل چنین پاسخی قرار گرفته، حق دارید که قاطی کنید و دوست دارید هر چه سریعتر از چنین موقعیتی فاصله بگیرید.
ارتباطات
ارتباطات برای یک زندگی معنا دار ضروری است. ارتباطات به ما کمک می کند تا نیازهایمان را بر طرف کنیم. افکارمان را به اشتراک بگذاریم، اعضای یک گروه را بپذیریم و روی زندگی روزانه و سرنوشتمان کنترل داشته باشیم.
ارتباطات شامل چه چیزهایی می شود؟
رتباطات بیشتر از طریق گفتار یا زبان است. ارتباطات به معنی همه کارهایی است که ما انجام می دهیم تا پیغامهایمان را برای دیگران بفرستیم. بعضی از این پیامها ارادی و بعضی دیگر غیر ارادی است، اما چیزی وجود دارد که باعث می شود با دیگران ارتباط برقرار کنیم. زبان نوشتاری و گفتاری بخش مهمی از ارتباطات ما را تشکیل می دهد، ولی ما از طریق زبان بدنمان، ژستها و بیانهای صوتی، پیامهای مهمی را می فرستیم. در حقیقت، تخمین زده می شود که دو سوم ارتباطات ما به این صورت رخ می دهد. اما بچههای اوتیسمی نه تنها در گفتار بلکه در تمام جنبههای ارتباطی مشکل دارند.
پیشرفت در ارتباطات
اگر شما بچههایی را قبل از اینکه حرف بزنند، ببینید، خواهید فهمید که آنها چیزهای زیادی در مورد ارتباطات می دانند، بدون اینکه حتی یک کلمه صحبت کنند. آنها به شما می فهمانند که می خواهند چه کاری انجام دهند. مثلاً اینکه می خواهند اسباب بازی خود را که به سویی پرتاب کردهاند، بردارند. آنها فکر می کنند ا ین تردید ناآشنا و سرگردان هم لذت بخش است و هم ترسناک. یک مادر بزرگ دوست داشتنی می تواند شما را اسیر مکالمهای بکند که هیچ کلمه قابل فهمی را شامل نمی شود، در حالی که این شخص کوچک همه قوانین عمل و عکس العمل را میداند.
بچههای اوتیسمی و ارتباطاتشان
بچههای اوتیسمی، با بیان احساساتشان به وسیله حرکات خود مشکل دارند، حتی ممکن است با تمام شکلهای ارتباطی مشکل داشته باشند. اگر چه مراحل یادگیری قوانین مکالمه برای نوزادان ( عادی ) که توصیف کردیم، به طور طبیعی صورت می گیرد، اما کودکان اوتیسمی قادر به انجام این کار نیستند. آنها اغلب نمی توانند با حرکات بدن و صورت خود پیامی را که می خواهند به ما انتقال دهند. ممکن است صورتشان سفید شود و بدنشان هیچ پاسخی ندهد؛ حتی مشکل تر از آن، این حقیقت است که در بعضی مواقع ممکن است چیزی متضاد با آنچه احساس می کنند، انتقال دهند. خیلی از بچه ها و بزرگترهای اوتیسمی وقتی که ناراحت هستند، میخندند و ازکنار افرادی که واقعاً دوستشان دارند و می خواهند با آنها اوقاتشان را بگذرانند، دور می شوند. قوانین ظریف گرفتن و پس دادن که برای بیشتر بچهها براحتی مورد استفاده قرار می گیرد، میتواند حتی برای بزرگترهای اوتیسمی که قادر به صحبت کردن هستند نیز مشکلاتی را به بار آورد. تمپل گراندین نیز که به عنوان یک فرد بزرگسال است، هنوز با تشخیص اینکه کی و چگونه یک مکالمه را بشکند و شروع به صحبت کند، مشکل دارد (به گراندین مراجعه شود، ۱۹۹۲). در یکی از اولین گزارشها ترز جولیف میگوید:سالها گذشت تا من تشخیص دادم مردمی که در حال صحبت کردن هستند، ممکن است خواستار توجه من باشند، اما نمی دانند که برای من غیر قابل تحمل و مشکل است که به آنها نگاه کنم، زیرا این کار آرامش مرا به هم می زند و به طور وحشتناکی باعث ترس من می شود و این ترس، زمانی کاهش می یابد که با مردم فاصله داشته باشم. ( جولیف، لنس دان] و رابینسون۱۹۹۲، صفحه۱۴ )
بچهها و بزرگترهای اوتیسمی هم مشکلات زیادی در پاسخ گویی، در ارتباطات کلامی با دیگران دارند. آنها ممکن است بفهمند که یک شخص درگیر احساساتی است، ولی به طور کلی قادر نیستند تشخیص دهند که آیا این احساس، برای مثال، عصبانیت است یا ناراحتی. شروع یک ارتباط برای افراد اوتیسمی، حتی اگر بتوانند ارتباط برقرار کنند- وقت خیلی زیادی می برد.
منابع:
ترجمه کتاب Childern With Autism Suggestion For Teaching In The Inclusive Classroom
نوشته Marilin Watson