نقش توانبخشی به هنگام مبتنی بر تاثیر عوامل محیطی در کودک با اختلال اوتیسم
ابراهیم پیشیاره۱، سجاد حق شناس۲، علیرضا نداف غلامعلی دینار۳، میثاق انصاری نیا۴
- استادیار، دکترای تخصصی علوم اعصاب شناختی، مرکز تحقیقات توانبخشی اعصاب اطفال، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران.
- کارشناس ارشد گفتاردرمانی، پژوهشکده علوم شناختی ، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
- کارشناس ارشد کاردرمانی، گروه آموزشی کاردرمانی، دانشکده توانبخشی دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
- کارشناس کاردرمانی، گروه آموزشی کاردرمانی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران.
همگام با پیشرفت شیوه های ارزیابی و رصد نتایج مداخلات پیشرفته و نوین توانبخشی در قالب Cognitive Neurorehabilitation که دارای خط سیر و مطابق با پروتکلی دقیق می باشند، مشخص شده است که توچه به عوامل محیطی (Environmental & Contextual) می توانند در زمینه بروز شدت علائم و اختلالات منتسب به موارد ژنتیکی در کودکان با اختلال اوتیسم بسیار موثر باشند. علاوه بر تغییر روند بکارگیری مداخلات اعم از خط سیر و توالی بکارگیری مداخلات بالینی، تغییر سن شروع مداخلات و همچنین نحوه بکارگیری آنها با توجه به شیوه تاثیر تعامل آن ها بر یگدیگر از جمله موارد بسیار مهمی هستند که در بنیان و اصل شکل گیری توانبخشی عصبی مبتنی بر شناخت از نوع به هنگام به عنوان عوامل زیربنایی در نظر گرفته می شوند.
اهمیت ردیابی بینایی Eye tracking و همچنین وجود اختلال در سیستم میکروکالمن های Micro columns به عنوان شواهد بارز و ارزشمندی از این موارد محسوب می گردند. اهمیت بررسی نشت در سیستم مهاری مغز در امر پردازش سیستم های ستونی بدان حد می باشد که کاسانووآ (۲۰۱۰) از اختلال اوتیسم به عنوان Minicolumnopathy یاد می کند.
جالب اینکه توجه به نقش عملکردهای مبتنی بر شرایط محیطی در تصحیح و یا حداقل کاهش بروز علائم و اختلالات در بازسازماندهی Reorganization و شکل گیری اصلاحات ساختاری تا پایان سن سه سالگی به عنوان دوران طلایی رسش و تحول مغز سبب شده است تا تلاش های گسترده ای در قالب یک تیم کامل ارائه خدمات به وجود بیاید و بستری مناسب جهت پژوهش هایی ارزشمند در خصوص نتایج ارائه و به کارگیری این گونه مدخلات در سنین پایین در کودک با اختلال اوتیسم فراهم آید.