درد و رشد
درس شماره یک در زندگی”رشد با درد همراه است.”درس شماره دو “همه درد ها رشد بهمراه نخواهند داشت.”یاد گرفتن این تفاوت ،یک عامل کلیدی در جا زدن فرد،یا عبور از جایگاه فعلی است.
والدینی که هر گریه یا ناله ای را به عنوان نهایت ناراحتی قلمداد می کنند،هرگز منش و مرزی را در کودک خود پرورش نمی دهند.هنگامی که فرزند شما به خاطر کارهای خانه،وظایف خود ،یا فرصت از دست داده به علت انجام ندادن سهم خود گریه می کند،شما چه می کنید؟
چگونگی پاسخ شما به این سوال ،تاثیر عظیمی بر روی رشد زندگی کودک شما خواهد داشت.
چهار قانون طلایی برای ارزیابی درد
قانون اول: اجازه ندهید درد کودک،اعمال شما را کنترل کند.
ایجاد مرزهایی برای کودکان،با والدینی آغاز می شود که مرزهای خوبی برای خودشان دارند.والدین مصمم ،بر روی خود کنترل دارند.اگر کودک شما با اعتراض کردن به مرزهای شما ،تصمیمات شما را کنترل می کند،شما دیگر والدین مصممی نیستید.یک اصل مهم تربیتی اینست که کودکی هرگز ناکام نشده است،هرگز تحمل ناکامی را پیدا نمی کند.این یک قانون جهانی است،ناکامی و لحظات دردناک تادیب ،به کودک کمک می کند تا به تاخیر انداختن ارضا را که مهمترین ویژگی منش است،یاد بگیرد.اگر شما قادر باشید مرزها را حفظ کنید و با ناراحتی همدردی کنید،منش پرورش خواهد یافت.اما اگر نتوانید ،فردا نیز همان درگیری را خواهید داشت:”یک انسان عصبانی باید جریمه بپردازد،اگر شما او را نجات دهید ،مجبور خواهید بود دوباره این کار را بکنید.”
قانون دوم: ناراحتی خود را از ناراحتی فرزندتان تفکیک کنید.
اکثر والدین با غم و ناراحتی فرزندشان بیش همانند سازی[۱]می کنند و با همین کار فرصت رشد را از آنان دریغ می کنیم.اعتراض کودک واقیعت یا درست یا غلط را تعریف نمی کند.صرف اینکه کودک شما ناراحت است،معنایش این نیست که اتفاق بدی در حال وقوع است.شاید اتفاق بدی در حال وقوع است مثل درک واقیعت برای اولین بار.و این مواجهه با واقیعت ،هرگز تجربه شادی نیست.اما اگر بتوانید با درد و ناراحتی او همدردی کنید(همدردی با مشکل را از آن خود دانستن متفاوت است.) و مرزهای خود را حفظ کنید،فرزندتان این مرزها را درونی خواهد کرد و در نهایت بر اعتراض خود غلبه خواهد نمود.
اما به تدریج که تجربه ی خود را از تجارب فرزندتان تفکیک می کنید به او فرصت رشد کردن می دهید.
لطفا غمگینی خودتان درباره ناراحتی فرزندتان را از غم آن ها تفکیک کنید. ” هردلی درد خودش را می شناسد، و هیچ کس دیگری نمی تواند در لذت آن سهیم شود.
“همه ما باید درد خودمان را تحمل کنیم.”
قانون سوم:به فرزندتان کمک کنید تا اینگونه ببیند که زندگی فقط اجتناب از درد نیست،بلکه از “درد خوب”یک متحد ساختن است.
اساسا ما زمانی تغییر می کنیم که درد یکسان باقی ماندن بیشتر از درد تغییر شود.کودکان زمانی یاد می گیرند وظایف خود را انجام دهند که والدین باعش نشوند انجام وظایف ،دردناکتر از محول کردن آن ها به افراد دیگر شود.
زندگی اجتناب از رنج نیست،زندگی یاد گرفتن خوب رنج بردن است.کودکی که به او آموخته می شود دائما از درد اجتناب کند ،بیش از حد لازم در زندگی خود با درد مواجه خواهد شد .اگر ما یاد بگیریم که آنچه را در حال حاضر می خواهیم،از دستبدهیم، و یاد بگیریم که برای ناکام شدن خود احساس غم داشته باشیم، و سپس یاد بگیریم که با الزامات واقیعت در موقیعت های دشوار ،خود را سازگار کنیم ،لذت و موفقیت به دنبال آن می آید.اگر به فرزندتان اجازه دهید که در لحظه حال رنج ببرد،این درس را می آموزد.
به فرزندتان بیاموزید که درد می تواند خوب باشدوالگوی او در مواجه شدن با مسائل باشید.غمگین بودن اما ادامه حرکت به جلو را الگو باشید.درباره ی اینکه انجام درست امور چقدر سخت است با او همدردی کنید، و در عین حال آن را الزام کنید.
قانون چهارم:مطمئن شوید که درد ،درد بلوغ است،نه درد نیاز یا آسیب
رفتار کودکان ،اغلب اوقات پیامی در بر دارد،و والدین باید به ارزیابی ناراحتی آن ها بپردازند تا ببینند که آیا درد آنها ناشی از ناکامی یا نیاز یا آسیب است.
این ارزیابی در دوره ی نوزادی اهمیت ویژه پیدا می کند.اعتراض نوزادان بیشتر از هر چیز دیگری،به خاطر درد ناشی از گرسنگی و تنهایی است.در سال دوم زندگی که تربیت و مرزها اهمیت پیدا می کنند،خیلی بیشتر باید به تناسب ناکامی های منجر به رشد و بلوغ توجه شود.
یک مادر خردمند قادر است بین کودکی که نیاز به تعویض پوشک،بطری شیر یا آغوش مادر دارد و کودکی که از اجبار به خوابیدن خسته و عصبانی است،تمیز قائل شود.اطمینان حاصل کنید که نیازهای فرزند شما برآورده شده است،آنگاه او را با ناکامی مواجه کنید و از او بخواهید که با آن کنار بیاید .البته در ارتباط بانوزادان ،بیشتر باید به فکر ارضای نیازها بود.
اولین فردی را که باید از منابع درد مستثنی کنید،خودتان هستید.به فرزندتان غضب نکنید،در عوض ،بر اساس تعلیمات و دستورات خداوند آن ها را پرورش دهید.
کام فرزندتان را تلخ نکنید ،و گرنه آن ها مایوس می شوند.
نظری به خود بیندازید تا ببینید آیا اینکار را انجام می دهید:
-اعمال کنترل خیلی زیاد بر روی زندگی کودکان.
-برآورده نکردن نیاز آن ها به محبت ،توجه و زمان.
-عدم تصدیق موفقیت های آنها.
-کمال گرایی افراطی نسبت به عملکرد آن ها.
کوتاه سخن اینکه بهنگام ارزیابی درد فرزندتان،مطمئن شوید که این درد توسط یک آسیب واقعی یا ضربه ی روحی یا چیز دیگری غیر از نیاز واقعی به تادیب ایجاد نشده است و خود شما هم سبب آن نبوده اید.اشتباه کردن مشکلی ندارد اما اجتناب از پذیرش خطا و سرزنش کودک به خاطر رفتار اشتباهی که والدین باعث آن بوده اند،درست نیست.هنگامیکه کودکان یاد می گیرند به جای اجتناب از درد زندگی،آن را ارزیابی کنند،آماده ی حل مسائل خود هستند.
Boundaries With Kids, Dr Henry Cloud
الناز روزبهانی
درمانگر سایت آموزشی ذهنی
[۱] Over Identification