چنین بنظر میرسد که ایرانیان همواره دلبستگی تام و علاقه وافری به استفاده از آخرین دستاوردها و معلومات بشری در تمامی زمینه های زندگی داشته ودارند،جهت ارایه شاهد ونمونه میتوان میزان استفاده از موبایل و اینترنت و تجهیزات جراحی وبیمارستانی و…اشاره نمود.
این زمان که عصر بهم پیوستن جویبارهای دانش وتکامل وتکمیل یکدیگر در راستای قابلیت استفاده عملکردی وارایه خدمت راستین به بشریت نام گرفته است ، دوره پیدایش علوم بین رشته ای نظیر علوم اعصاب شناختی (Cognitive Neuroscience) میباشد.این رشته برونداد وبرآمده از تلفیق رشته های نوروآناتومی و نوروفیزیولوژی و نوروسایکولوژی و نوروساینس وسایر رشته های مرتبط با سیستم عصبی است و به نوعی میتوان آنرا پیوستگاه و برآیند بررسی عملکرد ذهن (Mind) و مغز (Brain) دانست.
از دهه ۱۹۶۰ اندیشمندان وصاحبنظران به لزوم تلفیق وپیوند رشته های روانشناسی وروانپزشکی ونورولوژی تاکید نمودند و سنگ بنای تئوریک این امر را بیان نمودند ، کمااینکه شناخت علل و عوامل مغزی وفیزیولوژیک و تاثیرات مسائل ارگانیک عصبی بر پدیدارهای رفتاری و کنشی و علاوه برآن درک ماهیت عملکردهای سیستم عصبی و انواع ارتباطات گسترده و طیف کارکردهای توانمندی ها وویژگی های مغزی در راستای تعیین و تفسیر رفتارهای افراد و الگوهای بیمارگونه وپاتولوژیک در روانپزشکی و روانشناسی نوین امری بدیهی و اجتناب ناپذیر می نماید و همچنین بطور متقابل لزوم آگاهی از علوم رفتاری و بررسی از تاثیرات محیطی و همچنین مکانیسم های روانی و عملکردهای ذهنی و توانمندی شناخت ارتباطات تکاملی – سیر رشدی و تاثیرات متقابل سیستمهای حسی وحرکتی بر یکدیگر جزو موضوعات لاینفک نورولوژی مدرن میباشد.
امروزه گستره و دامنه علوم اعصاب شناختی شامل آزمایشگاههای حیوانی ،ژنتیک ،مراکز تحقیقات اعصاب و روان ،مدارس پیشرفته ،دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی سلولی مولکولی ،مراکز مرتبط با توانبخشی و توانمندسازی عصبی وحتی مراکز مرتبط با سازمانهای نظامی و ارتشی می شود . صدالبته ناگفته پیدا است که ما در این مجال تنها و صرفا به بحث و بررسی پیرامون کاربرد و کارکرد این رشته علوم پایه در حیطه و حوزه توانبخشی بویژه در کودکان خواهیم پرداخت .