اختلال یادگیری غیرکلامی (NLD) به عنوان یک نشانگان عصب-روان شناختی تعریف میشود. NLD به صورت بد کارکردی نیمکره ی راست یا بد کارکردی پردازش اطلاعات تعریف میشود که در ارتباط تنگاتنگ با دشواری های رفتاری و یادگیریای مشخص میشود که به وسیلهی عدم هماهنگی ذهنی به وجود آمدهاند. این اختلال به “بیبرنامگی” یا “ناهماهنگی” کارکرد عصب-روان شناختی، تحصیلی، هیجانی-اجتماعی، و سازشی اشاره کرد. کمبود و نقص عمومی در رشدعصب-روان شناختی اولیه، ثانویه، ثالثیه و کلامی به عملکرد تحصیلی و کارکرد اجتماعی آسیب میرساند.
اختلالات یادگیری غیر کلامی به ۳ زیر نوع تقسیم میشوند:
- مهارتهای ریاضی، هجی کردن و خواندن ضعیف (کودکان این گروه، از گروه همگونی نیستند)
- هجی کردن و خواندن ضعیف و ریاضیات اندکی پایین تر از حد متوسط (دشواریهای نیمکرهی چپ)
- هجی کردن و خواندن متوسط و ریاضیات بسیار ضعیف (دشواریهای نیمکرهی راست)
ویژگی
رورک برای این کودکان ۳ ویژگی اصلی مطرح کرده: نقص در هماهنگی روانی-حرکتی ، رفتار اکتشافی و ادراک . علاوه بر این مشکلاتی در سطوح رشدی، سطوح فعالیت، گفتار / زبان، هیجانات، رفتار اجتماعی و توانایی سازگاری و همچنین رشد پایینتر از حد متوسط زبان و هماهنگی، عدم اکتشاف، ترس از موقعیتهای جدید و رشد کند حس خودکفایی نیز دیده میشود. بارزترین ویژگیهای این اختلال در ۸-۷ سالگی آشکار میشوند و در ۱۴-۱۰ سالگی به وضوح نمایان میشوند و در بزرگسالی کاملاً مشهود هستند.
هرچه کودک بزرگتر میشود این مشکلات آشکارتر میشود ولی همهی مشخصهها در هر کودکی قابل رویت نیست. این مشکلات زمانی جدی گرفته میشود که عملکرد تحصیلی کودک افت کند.
در کودکان دو نیمرخ تحولی وجود دارد که به تشخیص و پیگیری اختلال کمک میکند:
۱) نیمرخ تحولی پالومبو: همراه با نشانههای رشدی اولیه وجودNLD را نشان میدهد؛ مثل عدم برقراری ارتباط توسط لبخند اجتماعی در دورهی نوزادی، مشکلات هماهنگی، دیداری-فضایی و تعادل و خام حرکتی در نوزاد-نوپا (۲-۱سالگی) و کند یادگیری و نیاز به تکرار مداوم تذکرها و دستورالعملها و عدم رشد خودکفایی، ظهور ناگهانی توانایی کلامی قوی ناتوانی در برقراری ارتباط مناسب با همسالان در کودک نوپا (از ۳سالگی)، هوش خوب و رشد کلامی مناسب اما ناتوانی در حل مسائل ساده ریاضی و مشکلات اولیه در خواندن و نوشتن و برخورد اجتماعی نامناسب در دورهی کودکستان (۶-۴ سال) و مشخص شدن همهی ابعاد اختلال در ۸-۷ سالگی و در دورهی مدرسهی ابتدایی .
۲) نیمرخ تحولی تامسون: مزیت این نیمرخ این است که با آن تحول ملموس و جنبههای مشکل آفرینی را که در آینده انتظار میرود میشناسیم.
- نوزاد-نوپا ( ۰-۶ سالگی): عدم وجود اکتشاف و عدم رشد هماهنگی روانی حرکتی، رشد زود هنگام گفتار، عدم تعادل حرکتی، با تغییرات و موقعیتهای جدید مشکل دارند، معلمان و والدین او را با استعداد میدانند، عدم تعاملات اجتماعی و دشواری در متوقف کردن یک فعالیت و ترس از ازتفاع و …
- مدرسهی ابتدایی: مشکل در دنبال کردن دستورهای چند مرحلهای دارد، از اطلاعاتش در موقعیت جدید استفاده نمیکند، مشکل در هماهنگیهای حرکتی و تمرکز، هنگام انجام تکالیف با خودش حرف میزند، پرحرفی، مشکل در رونویسی زمانی که نیاز به ترکیب عناصر عمودی و افقی دارد، مشکل در خواندن ساعت و سرعت کند تفکر و …
- مقطع راهنمایی: اغلب طرد و مسخره میشود، دیگران او را درک نمیکنند، عدم وجود عملکرد مناسب سن، مشکل در انجام تکالیف و مطالعه کردن و متهم شدن به تنبلی، ناتوانی دیداری فضایی (در مدرسه گم میشود)، مشکل در درک مفاهیم انتزاعی، گفتار کنایهای، قیاسها و ضرب المثلها.
- دبیرستان: پذیرش از طرف همسالان بهتر میشود و اغلب یک یا دو دوست صمیمی دارد، تعامل کم با جنس مخالف، مشکل در شغل و یادگیری رانندگی، عزت نفس پایین.
- بزرگسالی: شغل پایینتر از حد هوش و تحصیل خود دارد، روابط صمیمی و درک علائم غیر کلامی دشوار، مشکل در شغل،بیش از حد به حافظهی تحتالفظی و طوطیوار متکی است، دورههای افسردگی گاهی با اسکیزوفرنی، بدکارکردی ناشی از NLD به مرور وخیمتر میشود.
تشخیص NLD
اصطلاحات به کار برده شده در تشخیص: نشانگان نیمکرهی راست، نقص در مادهی سفید، نشانگان پیشپیشانی، نیمرخ ناهماهنگ. در تشخیص بر ویژگیهای تحولی مهارتها، تفاوت در عملکردهای بینایی-فضایی و کلامی، دشواری و ترس کودک هنگام مواجهه با موقعیتهای جدید تمرکز میکنند. از ابزار تشخیص میتوان به چک لیست رفتاری کودکCBCL) ) و فرم گزارش معلم (( TRFاشاره کرد. همچنین مشاورهی هوشیعصبروان شناختی میتواند اطلاعاتی در مورد ویژگیهای بارز NLD در حوزههایی مثل نیمرخ هوشی، مهارتهای هماهنگی، مهارتهای زبانی، پردازش اطلاعات بساوایی و دیداری-شنیداری، عملکرد حافظه و… ارائه میدهد.
برای تشخیص اختلال یادگیری غیر کلامی از یک سیستم طبقه بندی مبتنی بر مشاهدات رفتاری و بالینی استفاده نمیشود. شناسایی و جدا سازی اختلال یادگیری غیرکلامی از سایر تشخیصها به صورت دقیق امکان پذیر نیست. بیماریهای بسیاری ویژگیهای NLDرا نشان میدهند و برخی و برخی همزمان با آن رخ میدهند؛ مثل هیدروسفالی، نشانگان آسپرگر، نشانگان ویلیامز و رشد ناکامل جسم پینه ای و…
همچنین NLDباید از اختلالهای طیف اوتیسم، عقب ماندگی ذهنی، ناشنوایی، کم شنوایی، نشانگان ویلیامز، دیس کالکولیا ، دشواریهای شدید هیجانی، دیس گرافی ، هایپرلکسی ، دیس پراکسی ، مشکلات هماهنگی رشدی و ADHDمتمایز شود.
درمان
با توجه به منحصر بودن هر کودک NLDو نوسان در شدت مشکلات تهیهی یک درمان عمومی ممکن نیست. ارائهی بازخوردهای ثابت در طول درمان و تلاش برای آگاهی کودک از آنچه میتواند انجام دهد بسیار مهم است. باید به نقاط قوت توجه کنیم و روی نقاط ضعف کار کنیم. شناسایی زمان دقیق وقوع مشکلات مادهی سفید در انتخاب موثرترین درمان مهم است. اگر اختلال خودش را در مراحل اولیهی رشدی نشان دهد تقویت نقاط معیوب و اگر در مراحل بعدی ظاهر شود استفاده از راهبردهای جبرانی بهترین روش است.
تطبیق محیط پیرامونی اولین نیاز پیش از اقدامات جبرانی و آموزش مهارتهای ضعیف است. محیط و اجزای محیطی که کودک در آن آموزش میبیند باید ثابت باشد.
برای پیش بردن فعالیتها دسته بندی آنها و تهیهی چک لیست میتواند برای کودک مفید باشد. در هر موضوع تحصیلی نباید از کودک انتظار بینش داشت بلکه مهارتها را میتوان از طریق استفادهی روزانه قوی کرد.
تامپسون ۴ تکنیک اصلی در درمان کودکان NLDمطرح کرد:
- معلم باید حمایتی فراهم کند تا به کودک اجازه دهد قسمت اعظم آنچه در کلاس اتفاق میافتد را خودش به وجود بیاورد
- انطباق یا سازگاری که شامل جنبههایی چون دادن وقت اضافه، اجتناب از تمرینهای نوشتاری گسترده، تاکید بر کیفیت به جای کمیت در تمرینهای نوشتاری و تمرکز بر نقاط قوت کودک هنگام نمره دهی میباشد
- شکل دهی فعالیتهای موازی
- انطباق انتظارات
نکات مهم در برنامهی درسی شامل تقویت مهارتهای زبانی جهت کمک به خود آموزی، آموزش خواندن تخصصی شامل تمرینهای شنیداری و بینایی، شناسایی حروف و تمییز بینایی ، درک خواندن، دادن شکل به متن، هجی کردن با تاکید بر یادگیری از طریق صدا و بینایی و استفاده از تمرینهای کلامی با کمک یک ضبط صوت یا کار کردن با جعبهی حروف زمانی که کودک مشکل نوشتن دارد، ریاضیات و یادگیری چگونه محاسبه کردن، آماده سازی و شروع ریاضیات با شنیدن اعداد، دیدن تصویر اعداد و رسم کردن کمیت اعداد، استفاده از ابزارهای دیداری مثل جعبهی ریاضی و توجه به محدودیتهای بینایی-فضایی کودک و عدم استفاده از چرتکه، استفاده از رایانه یا هدفون به جای مداد و کاغذ روشهای سنتی، استفاده از روشهای کلامی برای یافتن راه حل، سادهترین صفحه آرایی در برگهی کار و کمترین استفاده از رنگ و تصویر.
بعضی از کودکان NLD هرگز مهارتهای پایهای ریاضی را کسب نخواهند کرد بنابراین توجه باید از درک عددی به کاربرد و یادگیری ترفندها تغییر یابد و خودکفایی در مبادلهی پول، استفاده از ماشین حساب و خواندن ساعت در الویت قرار میگیرند.
نوشتن فرایندی است که نیازمند استفاده از هر دو نیمکره است و برای کوک NLD حتی شروع تمرینهای نوشتاری سخت است. سبکهای گستردهی دست خط (با دست نوشتن) و تاکید بر نقطههای آغازگر و استفاده از برگههای خط کشی شده با فضای زیاد بین خطوط مفید است.
برای یادگیری حروف و اعداد میتوان از شعر و مهارتهای زبانی نسبتاً خوب رشد یافتهی کودک، نقاشی کردن حروف بزرگ با انگشت، ساختن حروف کوچک با خاک رس، نوشتن روی شن و لمس حروف در کاغذ سمبادهای و نوشتن در هوا استفاده کرد. همچنین میتوان از برنامههای کامپیوتری مثل playing with mouse و my own handwriting کمک گرفت. نوشتن یک متن از روی یک برگه روی یک برگهی دیگر برای کودک NLD دشوار خواهد بود و بهترین روش برای بهبود املا تقویت هجی کردن و استفاده از کارت حروف و رایانه است.
این کودکان در کارهایی مثل لباس پوشیدن ، بستن بند کفش ، بریدن ، چسباندن و… مشکل دارند. مهارتهای حرکتی میتواند از طریق تمرینهای تکراری در الگوهای حرکتی پیچیده آموزش داده شوند. برای هماهنگی حرکتی وصعیت بدنی، کشش عضلانی، اعتماد به نفس جسمانی و افزایش درک فضایی میتوان از روشهای حرکت درمانی ترمیمی (( MRT، یا درمان یکپارچه سازی حسی/حرکتی، تکنیکهای تن آرامی و توجه به وضعیت بدنی کودک استفاده کرد. بازی با لگو ، دوپلا یا نکس میتواند به گسترش درک بینایی-فضایی و افزیش میل به اکتشاف کمک کند.
آموزش مهارتهای اجتماعی با تاکید بر بیان هیجانات و رفتارهای غیرکلامی مناسب هم باید جزئی از درمان باشد.
در برخورد با کودک NLD برای همهی جنبههای غیرکلامی ارتباط باید یک توضیح کلامی به کودک بدهیم. توضیح کلامی انتظاراتمان برای کودک بسیار مهم است!
روشهایی مانند پی ای دی یا جعبه احساسات یا استفاده از تصاویری که چهرهی انسانها را نشان میدهد یا دیدن تلوزیون بدون صدا میتواند کمک کننده باشد. در درمان باید به کودک آموزش داده شود تا مسئله را از دید دیگران هم بتواند ببیند و وجدان اجتماعی کودک تحریک شود.
خانه ایمنترین محیط برای یادگیری در مورد راهبردهای جبرانی و آموزش دانش پایه از طریق تکرار به کودک است.محیط خانه هم از لحاظ جسمانی هم هیجانی قابل اطمینان است. دو نکته ی مهم در مواجهه با موقعیتهای جدید ایجاد ترتیب در دنیای کودک و تصویر سازی/شرح دادن حوادث و موقعیتهاست. والدین باید واکنشهای خود را بیشتر بر آن چه کودک انجام میدهد پایه گذاری کنند تا آن چه کودک بیان میکند. تنبیه این کودکان بیفایده است. رفتارهای مناسب باید به کودک آموزش داده شود و کودک برای انجام این رفتارها پاداش بگیرد. با این وجود سرگرمیهای خودانگیخته با کودک ضروری است و نباید فراموش شود.