عنوان: بررسی مشابهت های پاتولوژی وعلائم نقص توجه و تکانشگری در کودکان سندرم داون و کودکان مبتلا به نقص توجه همراه با بیش فعالی و کاربرد دیدگاههای رشد تکاملی بعنوان اقدامات توانمندسازی عصبی به هنگام در کودکان سندرم داون
ابراهیم پیشیاره– گروه آموزشی کاردرمانی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ، پژوهشکده علوم شناختی
دکتر سید علی حسینی- استادیار ،هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

چکیده :کودکان سندرم داون بعنوان بخشی از جوامع انسانی پذیرفته شده اند و تشخیص های زود هنگام اولیه موجب گردیده است که بستر مناسبی جهت انجام مداخلات و اقدامات شایسته و بایسته در سنین دوره طلایی ۱ فراهم گردد ، اما همواره کلید مفقوده و ابهام گریزناپذیر، گزینش بهترین راه و قدم نهادن در کاملترین مسیر ایمن بوده است .
امروزه پس از تحقیقات و مطالعات دقیق مبتنی بر دیدگاههای علوم اعصاب شناختی۲ با استفاده از آخرین تکنولوژی ها و فن آوریهای نوین تصویر برداری های عملکردی از مغز و کارکردهای آن نظیر fMRI وPETمشخص گردیده است که وجود مشابهت های اختلال و ابتلای کودکان سندرم داون با کودکان مبتلا به نقص توجه همراه با بیش فعالی ۳ از جنبه درگیری شبکه ها و مدارهای عصبی مغزی توجه و کنترل تکانشگری میتواند بیانگر احتمالی میزان ۳۳-۱۸ درصد همبودی این دسته از مشکلات ذهنی در کودکان مبتلا به نقص توجه همراه با بیش فعالی باشد . (Epstein, Cullinan, & Gadow, 1986،Das & Melnyk, 1989).
بررسی های حجمی و سیر رشدی و عملکرد کارکردهای شناختی مطابق با تحقیقاتSchmitt(2001)Wang(1993) ,نشانگر وجود نقص و اختلالاتی در نواحی زیر قشری نظیر مخچه ، هسته های قاعده ای ، تالاموس و تکمه های فوقانی دخیل در کنترل های تعادلی ، حرکات چشمی و کنترل تکانشگری می باشد .لازم به ذکر است که رشد مناطق مذکور موجب تکامل مناطقی از قشر مغز نظیر فرونتال و پره فرونتال می گردد که نقش بسیار بارز و بنیادین در یادگیری و آموزش و همچنین شکل گیری شخصیت اجتماعی فرد دارند.
در تحقیقات متعددی نظیر Brown(2003)نقش محوری و بنیادین توجه فضایی مطابق با نظریات Posner &Petersen(1990)و کنترل حرکات چشمی و همچنین درک اشیاء در دامنه های مختلف میدان بینایی در سنین مختلف دوره زیر دو سال بر اساس دیدگاه Lanskin & Richards(1997)بطور کامل و دقیق مورد کنکاش قرار گرفته است .
همراه با اوج و شکوفایی دیدگاههای روانشناختی علوم اعصاب و همچنین مطرح شدن مجدد اعتبار دیدگاههای نوگرایان مکتب “پیاژه” و اهمیت یافتن دیدگاههای تکاملی – رشدی قابل تغییر بر اساس دروندادهای پردازشی شناختی بویژه بینایی در دوران زیر دو سال در شکل گیری پایه های نمادین شناخت نظیر مطالعات و تحقیقات Spano (1999)و همچنین دانش اطلاع از اهمیت دروندادهای محیطی بر شکل گیری ساختارهای بنیان های دانش و درک مطابق با نظریات ” تلن ” میتواند سرآغاز و سنگ بنای محکم و قابل اعتمادی را جهت استفاده از برنامه ها و مداخلات توانبخشی مبتنی بر الگوهای دقیق تکاملی – رشدی بینایی همراه با تحریکات تعادلی به صورت کاملا مطمئن و به دور از هیچگونه خطر و عارضه جانبی سر لوحه ارائه خدمات و رویکردهای بالینی در این دسته از کودکان قرار گیرد .
البته لازم به ذکر است که برنامه ها و پروتکل های فوق الذکر در سه کودک سندرم داون در طیف سنی ۶۰-۲۸ ماهه در مجتمع توانبخشی رشدبصورت مقدماتی مورد استفاده قرار گرفته است و نتایج بسیار مثبت و ارزشمندی را حاصل نموده است ولی تعمیم نتایج و اخذ تحلیل های جامع و معتبر قابل ارائه در مجامع علمی نیازمند تحقیقات گسترده تر و پیگیری و انجام تحقیق در گروههای بزرگتر در طی مدت زمان مناسب جهت حصول نتایج طولانی اثر می باشد.


Golden Time
Cognitive neuroscience
ADHD: Attention Deficit Hyperactive Disorder

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.