سلامت معنوی و خود –تنظیمی از دیدگاه علوم اعصاب شناختی

در طول دهه ها ، سلامتی براساس ابعاد خاص (سلامت جسمی، سلامت روانی و سلامت اجتماعی ) تحلیل شده بود. پیشنهاد گنجاندن بعد سلامت معنوی در مفهوم سلامت، از سوی راسل و اوسمان، یک بعد مهم از زندگی فردی و گروهی را فراروی صاحبنظران درگیر در امر سلامت، قرار داد. حدود یک ربع قرن پیش، سازمان بهداشت جهانی با این بحث مواجه شد که آیا بعد ((معنوی)) باید در تعریف سلامت، علاوه بر سلامت جسمی، روانی و اجتماعی گنجانده شود؟ چند سال بعد، بعد معنوی در یک مجله مهم که به ارتقای سلامت، اختصاص داشت، گنجانده شد. یک دهه پیش، کلیه دولت های اروپایی، بیانیه کپهناگ را در مورد رشد اجتماعی امضا کردند که آنها را متعهد میکرد که به نیازهای معنوی مردمشان ( افراد، خانواده ها و جوامع ) بپردازند و سیاست هایشان را به سمت ((بینش سیاسی، اقتصادی،اخلاقی و معنوی برای رشد اجتماعی)) سوق دهند. اخیرا نیز، بعد معنوی سلامت در منشور بانگوک در مورد ارتقای سلامت، مورد تاکید قرار گرفت. تحقیقات نشان دادند، که ارتباط با خدا موجب دگرگونی عمیقی در انسان می شود. دکتر الکسیس کارل می گوید : نیایش و نماز انسان را چنان رشد می دهد و به سلامت معنوی می رساند که گویی جامه ای که وراثت و محیط بر قامت او دوخته کوتاه می شود. انس با پروردگار انسان را از صلح و آرامش درونی لبریز می کند به گونه ای که امواج این آرامش در چهره اش نمودار است.
خود –تنظیمی یکی از مفاهیم بنیادین در علوم روانشناسی نوین بر مبنای مطالعات مغز و سیستم های عصبی است که دارای کاربردهای فراوانی در علوم تربیتی و رفتاری است. خود –تنظیمی پایه گزار مهارتها و توانایی های مهم و اساسی از قبیل توجه و تمرکز، مهار پاسخ، تنظیم هیجان و بروز رفتارهای هنجار اجتماعی و تعاملات با همتایان است و ارتباط تنگاتنگی با موفقیت های شناختی دارد که همگی جمله مهارت های مهم برای دانش آموزان است.
در طی دوران نوزادی و خردسالی کودکان توانایی خود را به منظور تنظیم هیجانات و رفتارشان رشد می دهند. بسیاری از حلقه های مذهب با سلامت، بهبود کیفیت زندگی و رفتار اجتماعی ممکن است مرتبط با تاثیرات مذهب کنترل خویشتن با خود تنظیمی به عنوان یک چارچوب ساماندهی تحقیق تجربی، مستندات مرتبط با مذهب و سلامت معنوی را مورد بررسی قرار گرفته است.

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.