تاثیر حرف های منفی روی کودکان
“تو آخرش چیزی نمیشی”، “تو فقط مایه دردسری”، “پشیمانمیشی، حالا میبینی”، “خیلی ابلهی”، “تو هم مثل عمویت بداخلاق هستی” و …
بسیاری از کودکان بر مبنای همین شیوه گفتگو بزرگ میشوند. این روش تربیتی همیشه و برای هر نسلی مخرب است. درواقع کودکان با تمام نشاط و هوشی که دارند، همانگونه که ما از آنها توقع داریم، بار میآیند و سرنوشتشان را پیریزی میکنند. بنابراین بهکارگیری هر جمله منفی واقعاً مخرب است.
کودکی را فرض کنید که هنگام بازی از یک درخت بالا رفته است. مادرش با صدای بلند و عصبانی از توی اتاق فریاد میزند، میافتی، مراقب باش، چقدر تو احمقی، ابله، کودن، بیعرضه نفهم و…
همه این نوع خطابها نهتنها در همان لحظه احساسات بدی در بچهها ایجاد میکند، بلکه تأثیراتی مثل هیپنوتیزم دارد و مانند بذری در ذهن کودک کاشته میشود. در ضمیر ناخودآگاه او عمل میکند و تبدیل به حقایق مسلمی در شخصیت کودک میشود.
پیام هیپنوتیزم درواقع شخص را تحت تأثیر قرار میدهد و فرمان را بهطور نا هوشیار انجام میدهد. همه میدانند که این کار در درمانهای پزشکی اثر قابلملاحظهای داشته است، اما چیزی که بیشتر مردم نمیدانند، این است که هیپنوتیزم میتواند هرروز اتفاق بیفتد و ذهن بشر، بیشتر هنگام بیداری و در حالت هوشیاری کامل با هیپنوتیزم درگیر است. به عبارتی، هر بار که ما درباره موضوعی صحبت میکنیم، وارد ضمیر ناخودآگاه فرزندانمان میشویم و برای آن برنامهریزی میکنیم. اگرچه اصلاً چنین قصدی نداریم!
تأثیر پیام بر ضمیر هوشیار و نا هوشیار
ذهن کودک مملو از سؤالهای مختلف است. بهطور مثال “من کیستم”، “از کجا آمدهام”، “من به چه دردی میخورم!” و … به همین دلیل است که ذهن بچهها بهطور قابلملاحظهای تحت تأثیر عبارتهایی است که ما با جمله “تو … هستی.” به آنها خطاب میکنیم.
وقتی پیام شما جملاتی از این قبیل باشد: “تو چقدر تنبلی” یا “تو بینظیری” آنها این گفتههای ما بزرگسالان را مهم میدانند و آن را در اعماق ضمیر نا هوشیار خود ثبت میکنند. گاهی از بزرگسالان شنیدهایم که “من بیمصرف هستم، خودم میدانم” اینگونه عبارتهای اخطاری منفی، بارها و بارها در بزرگسالی، تأثیر خود را در زندگی فرد برجای میگذارد. زیرا این افکار در ابتدای زندگی یعنی درزمانی که فرد نمیتواند درباره حقیقت آنها چونوچرا کند، به ذهن او القا شده است. بچهها با خود فکر میکنند که بزرگترها همهچیز را میدانند، بنابراین وقتی به کودک میگوییم تو دستوپا چلفتی هستی یا آتشپارهای ممکن است ابتدا با پرخاشگری مخالفت خود را نشان دهد، اما ته دل، با ناراحتی این موضوع را میپذیرد. چون شما بزرگترید و حق با شماست. پیام شما روی هر دو سطح هوشیار و نا هوشیار ضمیر او تأثیر میگذارد.
هر حادثه، صحنه، صدا و حتی هر کلام در مغز ما بایگانی میشود. یادآوری تمام این خاطرات تقریباً امکانپذیر نیست، اما همه آنها روی چینوچروکهای مغز جا گرفته است. هر چیزی که ما بهصورت ارادی و غیرارادی میشنویم در مغز ما حک میشود، اما ما همه اطلاعات را همزمان به یاد نمیآوریم. بههرحال کودک هم از این قاعده مستثنا نیست. تابهحال به چیزهایی که وقتی ظاهراً کودکتان حواسش پرت است، درباره او گفتهاید، فکر کردهاید؟! همهچیز ارادی یا غیرارادی در مغز حک میشود. پس به قدرت فوقالعاده شنوایی او شک نکنید. این حتی شامل زمانی که بچهها در خواب هستند و حتی خواب میبینند هم میشود.
بنابراین وقتی درباره فرزندتان حرف میزنید مراقب باشید و یادتان باشد که حرفهای شما بهطور مستقیم در ذهن کودک ضبط میشود. بهترین تأثیر را وقتی میگذارید که کودک شما را زیر نظر دارد و شما نزد دیگران از او تعریف و تمجید میکنید.
عوارض حرف های ما روی کودکان
ما در زندگی روزمره به کودکانمان پیامهای ضدونقیضی میدهیم. گاهی که حالمان خوب است میگوییم “پسرم بازی بس است. بهتر است کمی بنشینی” و وقتی حالمان خوب نیست و عصبانی هستیم میگوییم “بس است دیگر، خفه شو، احمق بیشعور” در این موقع ما باحالتی عصبانی با کودک صحبت میکنیم که در ذهن کودک نقش میبندد.کودک با خود میگوید: “پس این چیزی است که پدر یا مادر در مورد من فکر میکنند.” کلماتی که والدین در زمان عصبانیت به کار میبرند، به طرز قابلملاحظهای تأثیرگذار است. پیامهای مثبت بهاندازه پیامهای منفی کارساز و ماندگار نیستند. به همین دلیل همیشه و بهخصوص در مواقع بحران باید با نگاهی نافذ و القای پیامهای مثبت به او بگوییم: “هر اتفاقی که بیفتد، تو بازهم برای ما مهمی. تو بهترینی”
ادامه مطلب را در پست “تاثیر حرف های منفی روی کودکان-قسمت دوم” بخوانید.