تاثیر تمرینات حرکتی گردن بر Postural Setting  در کودکان با فلج مغزی: رویکرد یادگیری حرکتی

ابراهیم پیشیاره، میثاق انصاری نیا ۲ ، میلاد محمدی۳

  1. دکترای تخصصی علوم اعصاب شناختی، کارشناس ارشد کاردرمانی، استادیار، عضو هیئت علمی، گروه کاردرمانی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران.
  2. دانشجوی کارشناسی ارشد کاردرمانی، گروه کاردرمانی، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.
  3. کارشناس ارشد کاردرمانی، گروه ماردرمانی، ، دانشکده توانبخشی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران.

————————————————————————————————————-

مقدمه :  یکی از عوارض ماندگاری بیش از حد طبیعی رفلکسهای اولیه در کودکان با فلج مغزی، جلوگیری از بروز حرکات مجزای بدنی و عدم رشد کامل حرکات بنیادی بدنی ( Fundamental Body Movement) می باشد. بنظر میرسد که عدم وجود پروتکل مداخلاتی مشخص، شفاف و فراگیر برای کودکان با فلج مغزی ای که موفق به کسب مرحله رشدی “راه رفتن( Walking)” به شیوه ایی کاملا نادرست ، زمخت و ناهموار شده اند(سطوح اول و دوم معیار GMFCS-ER)، سبب شده است که مداخلات ارائه شده در کلینیکها و مراکز بالینی کاردرمانی مبتنی بر نگرش و مدل پزشکی صرفا معطوف به پاها و اندام تجتانی باشد و نگرش جامع نگر و کل گرا مبتنی بر رویکرد سیستمها (سیستم غیر خطی) کمرنگ گردد. بنظر میرسد که توجه به حرکات فعال-تعادلی و بکارگیری رویکرد “یادگیری حرکتی Motor learning ” در زمینه تسهیل “تنظیمات خودکار وضعی ( Postural Setting ” و اهمیت آن در مداخلات این دسته از کودکان مهجور و ناشناخته مانده است.

 هدف:  این مطالعه بر پایه بررسی تاثیر  تمرینات گردنی در قالب الگوهای فعال- تعادلی و همراه با “حرکات بنیادی بدنی” در راستای تسهیل و ایجاد “تنظیمات وضعی” در کودکان با فلج مغزی سطح اول مطابق به طبقه بندی GMFCS  و بمنظور ارائه نمودن پروتکلی کامل و جامع در این زمینه انجام گرفته است.

روش:   در این تحقیق، چهار پسر با فلج مغزی از نوع دایپلژی اسپاستیک به روش در دسترس انتخاب شدند و پس از کسب موافقت والدین، آنها، راه رفتن کودکان و الگوی مورد استفاده ی آنها در حین راه رفتن  با استفاده از دستگاه  آنالیز حرکت Viocon مدل ۴۶۰ (ساخت انگلستان) بر اساس نرم افزار Vicon Worksation    دارای شش دوربین در طی راه رفتن در مسیری به طول شش متر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. پس از انجام پروتکل مورد نظر ( فیلم انجام عملی تمرینات و همچنین مبانی نظری پروتکل نمایش داده خواهد شد) بمدت دوره سه ماه و بصورت هفته ای سه جلسه کاردرمانی در جلسات به مدت یک ساعت و نیم، بطور مجدد مورد ارزیابی مذکور قرار گرفتند.

نتایج: بررسی الگوهای حاصل از مقایسه ارزیابی ها نشاندهنده تغییر در الگوی حرکتی و کاهش بروز حرکات بهم وابسته (Associated Movement) در کودکان مذکور در حین راه رفتن بود.

نتیجه گیری: توجه به عوامل متعدد تاثیرگذار غیرمستقیم بر الگوی  راه رفتن و استفاده از حرکات فعال-تعادلی میتواند در بهبود الگوی راه رفتن نقش مهم و موثری را ایفا نماید.

واژگان کلیدی: حرکات بنیادی بدنی،  معیار GMFCS-ER، کودکان با فلج مغزی، راه رفتن،  دستگاه  آنالیز حرکت Viocon

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.